یه مدت هیچی ننوشتم بلکه آروم بشم
ولی نه کلا انگار آرامش باهام بهم زده!
بعضیا هستن میان تو خواب خوابت رو رنگی میکنن
ولی روزت رو سیاه خیلی سیاه...
البته نمیخوام ناله های الکی کنم ها
زندگیمو میکنم (یابرعکس نمیدونم!)
ولی خب وقتی یچیزی نیس، نیس دیگه نمیشه کاری کرد...
باز خوبه بعضیا تو زندگی آدم هستن حداقل بهت قوت میدن
باعث تسکینت هستن...امیدوارم این بعضیا رو خدا حفظشون کنه...
مادر خیلی واژه ی بزرگیه خیلی یعنی نمیتونی ببینی کسی حتی
به مادر خودش بی احترامی کنه چه برسه به.....
اونوقته که جسمت برات میشه زندونی که توش هزاران جنگل
آتیش گرفته و داره ذره ذره میسوزونتت....
آخ که دلت می خواد ذره ذره ی آب شده
از وجودت جمع کنی واسه ذره ذره کردن کسی که باعث شد...
حالا بگذریم امیدوارم اونی که باید میفهمید بفهمه...(س)
تصمیم گرفتم اینجا رو تبدیلش کنم به یه جایی
که هرچن وقتی مث الان بیام بشینم
تایپ کنم و سند کنم واسه وب..
البته امیدوارم بتونم ادامه بدم به این کارم...
نظرات شما عزیزان:
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ مـــــــــــــرد است ديگر... گاهي تند ميشود گاهي عاشقانه ميگويد.. مـــــــــــــرد است ديگر.. غرورش آسمان و دلش درياست... تو چه ميداني ازبغض گلو گير کرده يک مـــــــــــــرد.. تو چه ميداني که چشمانت دنياي او شده.. تو چه ميداني از هق هق شبانه او که فقط خودش خبردارد و بالشش؟... مـــــــــــــرد را فقط مـــــــــــــرد ميفهمد و مـــــــــــــرد و آخریــــــــــــن حرفم: من در گذشته ام درگدشته ام....
صفحه اصلي
ايميل نويسنده
پروفايل
طراح قالب
گالری عکس عاشقانه
انجمن وبلاگ نویسان
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تنها ترین تنها و آدرس saeedsingle.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.